یادداشت | از کویت تا کوی علوی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، دفاع از مکتب تشیع و ولایت در طول تاریخ اسلام با نثار جان همراه بود. حضرت فاطمه زهرا(س) نخستین فدایی راه ولایت و تشیع است که در اوج جوانی برای دفاع و اثبات بر حق ولایت مولای متقیان از جان دست شست و شبانه درب خانه های انصار و مهاجرین را کوبید تا ولایت و امامت علی(ع) را یادآوری کند.
ابوذر غفاری در دفاع از علی(ع) و امامت به صحرای ربذه تبعید و در آن بیابان به دور از قوم و خویش جان می سپارد.
حمیری ها و دعبل خزاعی ها در دفاع از تشیع و اهل بیت با زبان شعر به نبرد مخالفان برخاسته و مخالفان تنها راهکار را در کنار زدن آنها از صحنه روزگار می یابند.
شهیدان اول، ثانی و ثالث در بلاد غربت برای اعتلای نام تشیع و مقابله با شبهات انحرافی معاندان قد علم کرده و جانانه حقانیت علی و پیروانش را به رخ همگان کشیده و باز هم اسیر جهالت دشمنانی می شوند که به جای پذیرش حق، راه ستم در پیش گرفته و با گرفتن جان این بزرگواران، بدنامی دنیا و خواری و پستی آخرت را توشه می کنند.
تاریخ تشیع سرشار از علما و بزرگانی است که اعتلای نام تشیع را در گرو بذل جان دیده و مشتاقانه همچون مولایشان علی(ع) به سراغ مرگ می شتابند. نام شان همچون امامانشان در تاریخ جاودانه خواهد ماند و دشمنانشان به زباله دان تاریخ پیوسته و خواهند پیوست.
خوزستان دروازه ورود تشیع به ایران و پیشگام در دفاع از مذهب اهل بیت(ع) است. این خطه شاهد رشادت علما و روحانیون در دفاع از مکتب تشیع بوده و هست؛ آنجا که شهید ثالث(قاضی نورا... شوشتری) در هندوستان افزون بر دفاع منطقی و اصولی از تشیع، حقانیت آن را به همگان ثابت می کند اما تنگ نظران کوته فکر کوته بین با دسیسه چینی وی را به قتل می رسانند.
وهابیت با علم به تاریخچه خوزستان و تشیع ریشه دوانده در تار و پود خوزستانی ها بر این تصور است که با صرف هزینه های هنگفت و اجیرکردن انسان های ضعیف النفس، می تواند تفکرات بی پایه و بی اساس برگرفته از آبشخور استعمار پیر را در خطه ولایی خوزستان ترویج دهد؛ غافل از آنکه در دوران معاصر همچون دوران پیشین روحانیون و بزرگوارانی هستند که با درک صحیح زمانه به رویارویی پرداخته و سیلی محکمی بر وهابیت و نوکرانش نواختند.
شیخ شهید هشام صیمری نمونه بارز چنین بزرگورانی در عصر کنونی است که خاری در چشم دشمنان بوده و برای دفاع از تشیع، سفر از کویت به کوی علوی را به جان خرید و در پایان به وسیله عوامل وهابیت شربت شهادت را نوشید. شهیدی که باز هم دشمنان بزدل جرأت رویارویی با وی را نداشته و در پناه شب جنایت می کنند.
این شهید بزرگوار در سال 1340 ه.ش در کشور کویت دیده به جهان گشود. در دانشگاه کویت به تحصیل در رشته شیمی می پردازد اما با آغاز جنگ تحمیلی برای مقابله با تفکر غلط جدایی دین از سیاست به رشته علوم سیاسی روی می آورد تا به همگان ثابت کند که علم آموزی دروس حوزوی و دینی مانعی در برابر تحصیلات دانشگاهی نیست.
وی در مسجد دورهها و اردوهای دینی به منظور آگاهی جوانان از خطر وهابیت و شیعه ستیزی برگزار می کند و حتی با جوانان اهل تسنن گفت وگو کرده و حقانیت و مظلومیت مذهب شیعه را یادآور می شود.
در سال 1359 کوته نظران وهابی از ترس ترویج نظرات این روحانی مبارز، قصد جان وی را می کنند که این سوء قصد نافرجام می ماند.
حجت الاسلام صیمری در سال 1366 پس از شهادت حجاج ایرانی در عربستان، قصیده ای در رثای آنها می سراید که این مسأله سبب بازداشت وی از سوی دولت کویت شده و مدعی العموم در دادگاه خواستار اعدام او می شود که سرانجام دادگاه حکم ابد صادر می کند اما پس از 15 سال حبس آزاد می شود.
وی در سال 1369 از راه شلمچه به ایران می آید و در قم ساکن می شود؛ در سال 1377 به اهواز مهاجرت می کند و امامت مسجد فاطمه الزهرای کوی علوی را می پذیرد. آن هم در کوی محروم و حاشیه نشین و بی بهره از حداقل امکانات.
خدمت در چنین منطقه ای توان و طاقت بسیاری می خواهد. شهید بزرگوار، زخم زبان ها و سختی ها را برای خدمت به محرومان و اعتلای نام تشیع به جان می خرد، خدمتی زاید الوصف که زبان تحسین دوستان و خشم دشمنان را به همراه دارد، خون این بزرگوار ضامن ادامه دار بودن خط ولایت در کوی علوی شد که بهترین دلیل بر این مدعا برگزاری برنامه ها و مجالس بزرگداشت وی در کوی علوی و مناطق محروم و حاشیه اهواز است.
هجرت را انواع و اقسام گوناگون است؛ هجرت شهید صیمری نه برای مقام و منصب دنیوی و نه برای گذران عمر در خوشی و سرمستی است. وی به خوبی واقف بود که مناطق محروم اهواز به ویژه کوی علوی از حداقل امکانات بی بهره و در عین حال جولانگاه وهابیت است با این حال وی از قم دل کنده و جهاد در کوی علوی را آغاز می کند.
یک نوع از هجرت، هجرت برای گسترش فرهنگ دین است که انسان های با همت و با اراده چنین هجرتی را در پیش می گیرند؛ در چنین هجرتی شرایط و فضای محیطی زمینه را برای حرکت های بزرگ آنها در راستای تبلیغ دین فراهم می کند که آیه «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» از سوره نساء بر آن دلالت دارد.
کسانی که در راه خدا هجرت می کنند با شرایطی مواجه می شوند که زمینه برای تبلیغ دین فراهم شده است؛ چنین انسان هایی اگر در هجرت دعوت حق را لبیک گویند چه به شهادت برسند و چه به مرگ طبیعی از دنیا روند، اجرشان در نزد خداوند محفوظ خواهد ماند.
شهید صیمری در راستای تبلیغ دین و به واقع حفظ تشیع و ولایت از توطئه های وهابیت عزم هجرت به اهواز و کوی علوی می کند؛ مسجد فاطمه الزهرا را مرکزی برای آغاز فعالیت های فرهنگی و مذهبی اختیار می کند و به فضل الهی زمینه برای مقابله با وهابیت و حفظ میراث اهل بیت(ع) دوباره ریشه می داوند.
ارتباط گیری با جوانان در اهواز همچون کویت در برنامه های شهید بزرگوار جای داشت، وی به خوبی آگاه بود که وهابیت جوانان را مورد هدف قرار می دهد، از این رو با سجایی اخلاقی، جوانان منطقه را به طرف خود جذب کرد و سپری در برابر تحریف عقاید شد. بسیاری از طلاب، تلمذ از وی را افتخار می شمارند.
در دوران امامت مسجد فاطمه الزهرا کوی علوی، تبلیغ و وعظ و ارشاد مردم، سخنرانی، برگزاری کلاسهای عقیدتی، برگزاری جشن در موالید ائمه اطهار(ع) و مراسم سوگواری و عزاداری در شهادت ائمه اطهار(ع)، فعال کردن بحث علم و فقه حوزوی، رد شبهات و تربیت طلاب علوم دینی، برطرف کردن نیازهای مالی و معنوی مردم و تفقد از خانواده های بیبضاعت و شهدا و تشکیل صندوق قرضالحسنه را مورد توجه قرار می دهد.
سیر در فعالیت های صورت گرفته شیخ صیمری به خوبی نشان از فقر فرهنگی در منطقه علوی دارد که شیخ با علم بر چنین مسأله ای، یارگیری از میان جوانان را آغاز کرده، حلقه فعالیت ها را گسترش داده و به خانواده و مدرسه کشانده است؛ این فعالیت ها نشان می دهد که یک روحانی باید از نزدیک با جوانان و کم بضاعت ها ارتباط برقرار و معنای واقعی دین را در عمل و نه گفتار مبرهن سازد.
این روحانی بزرگوار به جایگاه زن در اسلام و نقش آن در اعتلای خانواده و جامعه واقف است؛ از این رو برای تضمین جامعه ولایی و انقلابی در کوی علوی، حوزه علمیه خواهران را راه اندازی کرد. گویا شیخ صیمری نقشه ها و حیله های آتی وهابیت را که سرمایه گذاری بر زن برای نابودی فرهنگ تشیع در خانواده است، شناخته و اقدامات پیشگیرانه را پیش از علاج به سرانجام رساند که ثمره آن را امروزه در حضور پرشور جوانان کوی علوی در مساجد، راه اندازی مواکب حسینی، حضور دسته های عزاداری در کوی علوی و مناطق حاشیه ای اهواز شاهد هستیم.
سرانجام این روحانی مبارز در آخرین ساعات روز یک شنبه سوم تیرماه 1386 در خانه به ضرب گلوله منافقان کوردل وهابی به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در قبرستان سید هادی اهواز به خاک سپرده شد./۹۴۵۶/ی۷۰۲/س
حاتم شرفی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث